هر روز كه مي گذرد
هر روز كه مي گذرد ... نگاههايش عميقتر مي شود... لبخندهايش معنيدار تر... اما عطر تنش ، بوي لباسهايش چيز ديگريست ... كه مي خواهم با تمام وجود ضبطش كنم تا هميشه همراهم باشد...اما نمي شود... خيلي وقت است بابا را مي گويد و ماما را هم... دالي بازي را دوست دارد ... دستاي كوچكش را روي چشمان سياهش مي گذارد و طوري پشت آنها قايم مي شود و نفسش را حبس مي كند كه دلم برايش قنج ميرود... و ...وقتي براي خودش مشغول دسدسي كردن ميشود و پا تكان مي دهد مي خواهم نگاهش كنم...سالها... ...
نویسنده :
مامان سام
16:13
بدون عنوان
سام روی سرسره
نی نی قولی یای سام
8 مروارید سام
عکس بابا محمد
سفر گناوه
بدون عنوان
" روزی که به دنیا آمدی هرگز نمیدانستی زمانی خواهد رسید " " که آرام بخش روح و روان کسی هستی که با بودن تو دنیا برایش زیباتر است " " " سام جان ، بهانه ی زندگیم ، خوش اومدی " " ...
نویسنده :
مامان سام
12:33